در کودکی پا در کفش بزرگتر ها  میکردم با اینکه زمین میخوردم باز تکرار میکردم

 در کودکی اروزی بزرگی داشتم و همیشه کارهای بزرگتر ها رو انجام میدادم

وای چی میشه من هم یه روز بزرگ شم....خدا!!!!

 حال بزرگ شده ام به ارزوی کودکی ام رسیدم ...

آری
ولی ...
افسوس در بزرگسالیم دیر نشد زود خسته شدم بس چرا در کودکی هیچگاه از بزرگ بودن با ان همه سختی خسته نمیشدم ولی حال کم اوردم

شاید فکر میکردم بزرگی هم چون کودکی دنیای ساده ای دارد ...

حال ....آروزی کودکی دارم ولی
هیچگاه کودک نخواهم شد حتی اگر پا در کفش کودکی کنم پایم در کفش کودکی جا نخواهد شد
آری حال ارزوی کودکی براورده شد پای کوچکم در کفش بزرگتر ها جا شد ولی اکنون دلم هوای خاک بازی و سادگی و ارزوی کودکی دارد ولی دیگر کفش کودکی پایم نخواهد شد...

کودکی چگونه ارزویت زود براورده شد چون ساده بودی و پاک ...

ولی ای برزرگسالی هیچگاه کودک نخواهی شد....

 




تاريخ : چهارشنبه هشتم مهر ۱۳۹۴ | 15:44 | نویسنده : طاها |